حالا نوبت لشگر ١٤ امام حسين بود
كه در ميان طغيان آب و بارش بي امان باران
و حجم شديد آتش دشمن حماسه آفريني كند رمز يازينب بود
آن شب آنجا كربلايي بپا بود و سربازاني كه عاشوراييان زمانشان بودند
و شيفتگان مكتب حسين بن علي عليه السلام كه حالا دويرج فرات شده بود اما نه آرام كه وحشي
و طوفاني بچه ها بودند و رودخانه دويرج كه دوباره نا آرام شده بود
و باراني كه بي امان ميباريد و دشمني كه با تمام قوا آتش و گلوله بود
كه انگار نذر كرده بود ببارند فريادهاي يا زينب يا حسين يا زهراي
بچه ها در ميان امواج خروشان آب مي پيچيد و آرام آرام گم ميشد هركس در پي راهي بود
تا از اين درياي مواج بگذرد آنهايي را كه آب توانست به آغوش خود كشيد و مُحرمي شان كرد
اما آنهايي كه از آب و باران و آتش گذشتند تازه ابتداي نبردشان بود
روايتگر محمد احمديان
دیدگاهتان را بنویسید