نعمت الله راننده لودر بود
و حسين بي سيم چي
.
بر خلاف گذشته ها خيلي باهم ديده نمي شدند
حالا ديگر همه فهميده بودند كه
اينها لابد توي عالم خودشان
يك دلخوري از هم دارند
.
چند روز مانده به عمليات #محرم
محمود نجيمي،متوجه حال و هواي غريب نعمت الله شده بود
.
نعمت الله اين پا و آن پا ميكرد كه چيزي بگويد
آخرش طاقت نياورد و حرفش را زد
.
خواب ديده بود در عمليات آتي(#محرم)
با حسين محقق #شهيد ميشوند
.
عمليات شروع شد و بچه ها به آب زدند
قيامتي به پا بود و هركس دنبال رهايي از امواج آب
.
نعمت الله و حسين اما از آب گذشتند
بعد از عبور از آب،آن طرف رودخانه
حاج حسن فتاحي،زير حجم وحشتناك آتش دشمن
حسين و نعمت الله را افتاده پهلوي هم ديده بود
كه گلوله اي كنارشان به زمين نشسته بود
تا روياي صادقه ي نعمت الله تعبير بشود
.
و خدا پاياني سرخ و گلگون را در عمليات #محرم
براي دلخوري حسين و نعمت الله رقم بزند
.
كسي چه ميداند كه
#شهيد_نعمت الله_داوري
و
#حسين_محقق
كِي و كجا آشتي كرده بودند
.
.
.
#روايتگر محمد_احمديان