شهدای آتش نشان

منتشر شده در 18 اسفند 1395
اندازه قلم

تقدیم به شهدای فداکار آتش نشان

 

می سوزد از فراق شما باغبان هنوز

در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز 

سنگین شده است بغض و نفس ها به سینه ها

آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز

آوار درد ریخته بر سینه هایمان

از چشم شهر می چکد اشک روان هنوز 

مادر سوال می کند از یوسفش … بگو …

دارد امید دیدن سروی جوان هنوز

در لا به لای آن همه آوار و زخم و درد

خاکستری بجاست از آن قهرمان هنوز ؟

چشم انتظار آمدنت بود دخترک… 

شاید نشسته کنجی از این بی کران هنوز

با لحظه لحظه سوختنت شعله می کشد

سر تا سر وجود وطن بی امان هنوز

اینگونه پر کشیدنت اصلا عجیب نیست 

دلداده ای به غربت یاسی کمان هنوز

می خواستی مدافع زینب شوی …؟ شدی… 

هستی مدافع حرم عمه جان هنوز

داری دفاع می کنی از مردمان شهر

با بالهای سوخته ات بی گمان هنوز

جسمت اسیر آتش و آوار و زخم هاست

روحت رها و مست سوی کهکشان هنوز

پرواز کن که حق تو بغض قفس نبود

پرواز کن که منتظر است آسمان هنوز

مطالب مرتبط
نوشتن دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*