تقدیم به شهدای غواص
روی سجاده بی بی دو سه پر آورده
تا نسیم از پر و بال تو خبر آورده
آسمان چشم به چشمان زمین دوخته است
این چه رازی است که از سینه به در آورده
صدف خاک به افلاک نشان داد شبی
جامه را چاک زده در و گهر آورده
رود خاموش نمی ماند از این پس هرگز
بر لبش آه شب و ذکر سحر آورده
باز هم معرکه اکبر به خودش می بیند
مادری داغ دل و خون جگر آورده
از دعای سحر اوست که بعد از سی سال
آسمان را به سر دست پدر آورده
چه مبارک سفری بود که طوفان بلا
از دل حادثه مردان خطر آورده
دیدگاهتان را بنویسید