تقدیم به شهدای غواص
ماهی سرخ عاشق دریا
دست بسته رسیده ای از راه
صد و هفتاد و پنج حسرت را
باخود آورده ای فقط همراه
مادرت ایستاده باحسرت
هر زمان که شهید آوردند
باز در بین تیترهای خبر
هی بخوان که شهید آوردند
بی قرارت شده است و قطره اشک
نمکی روی زخم او شده است
دست هایی که دست بسته تو را
پیش چشم زمانه رو شده است
صدو هفتاد و پنج زنده به گور
گنج هایی که در دل خاکند
صد و هفتاد و پنج ماهی سرخ…
و خبر ها چقدر غمناکند
در دل رود بی قراری بود
اشک مادر همیشه جاری بود
خبر آمد رسیده ای از راه
آخرین موسم بهاری بود
دل به دریا زدی ولی ای عشق
از دل خاک سر برآوردی
از سفر جز پلاک خونی خود
باخودت چیز دیگر آوردی؟
آمدی و خوش آمدی اما
مادرت بود و چشم هایی تر
جای تو بر زمین نخواهد بود
ماهی سرخ از آسمان چه خبر؟
دیدگاهتان را بنویسید