تقدیم به شهدای فداکار آتش نشان
می سوزم از داغی که زد آتش به جان ها
داغی فراتر از بیان ها و گمان ها
جز گریه کاری بر نمی آید ز دستم
بر مرگ جان سوز و غم «آتش نشان» ها
دل را زدند آنجا به دریا نه ، به آتش
باید نوشت از این حماسه داستان ها
آنقدر سنگین و توان فرساست این داغ
کز عهده ی آن بر نمی آید زبان ها
مرهم گذار زخم ، جز صبر و رضا نیست
تقدیر ، بی پرواست در این امتحان ها
جاوید می ماند کنار عشق و ایثار
در دفتر تاریخ ، نام قهرمان ها
دیدگاهتان را بنویسید