*چند شعر سپید تقدیم به شهید احمدی روشن
1
نشانِ راهیست که درستْ رفتهایم،
پیرهنِ شهیدی که توی
2
شهیدِ استواریهای ایران،
شهیدِ تحریمها و قطعنامهها،
قابِ عکست میانِ گریههای ما میخندد.
3
خونی که از غیرتِ پیراهنت بر خیابان ریخت
-شهیدِ درستیِ این راه- مصطفی!
قطراتش بر همهجا پاشید؛
خیابان،
دانشگاه،
اشکهای همسرت،
ایمانِ دوستانت،
و این شعر
که مرثیّهی لبخندِ قابِ عکسِ توست
از زبانِ گریههای ما.
4
جبههای که تو بودی،
خطِّ مقدّمِ شهادت بود
در جنگِ جهانیِ سازمانِ ملل!
5.
ای کاش درختِ خیابانی بودم
که آغازِ پروازِ تو شد؛
اینهمه بال که تو داشتی،
زیاد بود از سرِ زمین.
6
حالا که در افقی دیگر طلوع کردهای،
پایانِ روشنت
اندوهْ را و حرمانْ را -هرچند سخت- میگذراند؛
وَ از همهی گریههای جهان،
خاطرهی لبخندِ آخرِ توست
که در حافظهی چشمانِ کودکت خواهد ماند.
شهیدْ،
در آغوشِ پروردگارت آرام گیر و دعایمان کن
*غزلی از پروانه نجاتی تقدیم به شهدای علمی
خفاش ها که نور تورا برنتافتند
درکشتنت زهرسوی عالم شتافتند
بی اعتنا به این که تو یک صبح روشنی
قلب تو را به خنجر ظلمت شکافتند
در انتشار داغ تو جوشید آسمان
باران وابر گیسوی اندوه بافتند
دستان بیقرار تودر خاک سوگوار
ریشه زدندو راه به خورشید یافتند
چشم حسود کور که مردان آفتاب
ذرات را به بارقه ی جان شکافتند
دیدگاهتان را بنویسید