تقدیم به همه ی همسران شهدا
(زبانحال همسری با شوهر شهیدش)
از تو می گفتند یارانت؛چنین افتاده است!…
مثل یک انگشتری را که نگین افتاده است!
آه؛ خوشحالم که دستم بین دستان تو بود
دست هایی را که بعداً روی مین افتاده است
با تنت، خمپاره و راکت چه ها کرده است که
هم لباست سوخته، هم آستین افتاده است؟!
مطمئنم باز در هنگامه ی جان دادنت
بر لب پروردگارت”آفرین!” افتاده است
سال ها رفته است؛عکس تو جوان مانده است و من
آه؛ از پیشانی ام تا چانه چین افتاده است
این وصیت نامه از دلتنگی ام کم می کند
حرف هایی را که عمری بر زمین افتاده است
مثل حُر در لحظه های واپسین برگشته ام
در دل کافر به یک اعجاز دین افتاده است
من تو را از دست دادم؟!…نه!به دست آورده ام!
از تو در دامان “ایمانم”،” یقین” افتاده است!
دیدگاهتان را بنویسید