برای جانبازان شیمیایی
صد مرتبه روی درد را کم کردی
آن قدر که پشت مرگ را خم کردی
از دوش تو با طلوع تاول خواندم
در ساحت صبح غسل شبنم کردی
×××
مستیست که از می محرم زدهاست
با زخم به روی زخم مرهم زده است
با دلهره نشمری تاولها را
صبح است و دوباره باغ شبنم زده است
×××
دیدم دیدم شبی رُخات را دیدم
آن خال سیاه را سحر بوسیدم
آن شب به شهادت همه تاولها
از شوق تو در پوست نمیگنجیدم
×××
او آینهدار آفتاب دریاست
هر صبح و غروب در رکاب دریاست
با آتش بادهای مسموم بگو
این تاول آتشین حباب دریاست
دیدگاهتان را بنویسید