جانبازان شیمیایی
ماندهای در کنار ابراهیم، مانده ای سوختن بیاموزی
تو که پروانۀ بدی هستی، تو که در پای شمع میسوزی
چشم های تو آبیِ روشن، سرفه های تو قرمزِ تیره
هر دو پایت برای استقلال، هر دو پایت برای پیروزی
تو نماز شکسته ای هستی، که نخواندست هیچ کس هرگز
تو کتاب نخوانده ای هستی، که ندیدست دانش آموزی
آب افتاد از آسیاب امروز، مردم کم حواس بسیارند
یادشان رفته است یک وقتی…، یادشان رفته است یک روزی…
دیدگاهتان را بنویسید