صفحه اصلی »
اشعار » جانبازان اعصاب و روان
» گنجینه محافل شهدا » متون محتوایی » ادبیات مقاومت » جانبازان اعصاب و روان » جانبازان اعصاب و روان

جانبازان اعصاب و روان

منتشر شده در 05 اسفند 1395
اندازه قلم

برای جانبازان موجی (اعصاب و روان)

 

سوت خمپاره در سرت پیچید بالشت آسمانی از پر شد…

خواب دیدی که باغی از گل سرخ در تو پرپر شد و کبوتر شد

سوت خمپاره در سرت پیچید خواب دیدی که مثل سیبی سرخ

سرت افتاد روی دامن خاک نفس  بادها معطر شد

شیشه عطر و چفیه‌ای خونین گوشه‌ای مُهر و گوشه‌ای پوتین

سوت خمپاره در سرت پیچید… سوت خمپاره در سرت پیچید…

سوت خمپاره در سرت پیچید… سوت خمپاره‌ها مکرر شد…

تشنه از خواب می‌پری بی سیم زیر گوش‌ات به گریه می‌گوید

“اکبر این سوی خاکریز افتاد، اصغر آن سوی آب پرپر شد”

قرص‌های تو بی‌اثر بودند اتوبوس بهشت در کوچه است

کاسه‌ای آب ریخت پشت سرت گوشه‌ی چشم پیرزن‌تر شد

مطالب مرتبط
نوشتن دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*