در نشست شهید پژوهی که به همت موسسه روایت سیره شهدا قم در شبستان امام خمینی(رحمه الله علیه) حرم حضرت معصومه(س) برگزار گردید حجه الاسلام محمد مهدی ماندگاری، در جمع مردم شهید پرور قم به ایراد سخنرانی پرداخت. وی دربیان مقام شهدا و برکات آن بیان کرد :
از اولین شعارهای بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران این شعار نورانی بود که: در بهار آزادی، جای شهدا خالی.
آن روزی که دشمن به مملکت ما و به نظام ما و به حیثیت ما حمله کرده بود، شهدا همهی ما را شرمنده کردند و با جانشان از این نظام دفاع کردند.
امروز هم که دشمن در بُعد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به همهی هستی ما حمله کرده شما مردم باید با حضورتان، شهدا را دعاگوی خودتان قرار بدهید که الحمدالله این کار را کردید.
اولین ولینعمتان انقلاب به تعبیر امام بزرگوار ما، شهدای عزیز ما بودند. اولین اقدامی که امام بزرگوار ما در ورود به ایران اسلامی بعد از 14سال تبعید انجام دادند، حضورشان در بهشت زهرا بود و اعلام اینکه شهدا شرمندهایم، خانوادههای شهدا شرمندهایم و آن ادب و احترامی که امام به شما شهدا و خاندان شهدا کردند.
همهی مسئولین این نظام مقدس بدانند که، بر سر سفره شهدا نشستهاند. همهی مردم بدانند که بر سر سفره شهدا نشستهاند. جوانان عزیز بدانند که سر سفره شهدا و امام و اهلبیت نشستهاند. حتی مبلغان نیز بدانند . من این را بارها عرض کردم، بروید از پدربزرگهایتان بپرسید زمان رضاخان ملعون، اگر یک منبری میخواست منبر برود با ترس و لرز باید با هزار ملاحظه، چهار نفر را پیدا میکرد و دور هم جمع میشدند و یک مجلس اهلبیت و روضه امام حسین(ع) راه میانداختند. امروز اگر منبریها مجالس صد نفره و هزار نفره و چندهزار نفره دارند، اگر مبلغین از طریق رسانه، مجلس میلیونی دارند، این به برکت خون شهداست.
همهی ما مدیون خون شهدا هستیم. بپرسید از بزرگترها و قدیمیها که پنجاه سال پیش، صد سال پیش حرم کریمهی اهلبیت حضرت فاطمه معصومه(ع) چقدر زائر داشت! حرم امام رضا(ع) چقدر زائر داشت! و الان چطور هست ؟ حضور زائران حرم بیبی(س) و امام رضا(ع) هم به برکت خون شهداست.
این عزّت، این افتخار، این امنیت، این اقتدار و این پیشرفت –طبیعتاً مشکلاتی هم دارد. میخواهم بگویم یاد شهدا سه برکت تربیتی دارد .هر جا یاد و خاطره شهدا باشد، سه نکته تربیتی برای ما بوجود خواهد آمد. اگر این سه نکته تربیتی را دریافت کردیم خوش به حالمان میشود، اگر نه، آنجا هم باختیم.
ما اعتقادمان این است که شهدا بُرد کردند، برندگان مسابقه عالم هستی شهدا هستند. شهدا همانهایی هستند که چون اینجا پرواز کردند، روز قیامت هم پروازی به بهشت میروند. «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»۱
هر وقت یاد شهدا، حتی تنهایی نشستهام کنار قبر شهدای گمنام، حرم شهیدان میروم، جایی یاد شهدا برده میشود، عکس شهدا را میبینم، وصیتنامهی شهیدی را مطالعه میکنم، خاطرهای از شهید را میشنوم، مجلسی به یاد شهدا برگزار میشود، ایام راهیان نور است میروم مشهد شهیدان و حرم شهدا در جبهههای جنوب و غرب یاد آنها میافتم، باید این سه برکت همراه من باشد. این سه تا پذیرایی شهدا را هم من دریافت کنم.
اولین نکته تربیتی یاد شهدا حسرت است. تبدیل حسرتها بود. انسان موجودی است که خیلی حسرت میخورد. ماشین آنچنانی میبیند، حسرت میخورد. آهی میکشد و میگوید آخ ای کاش من هم این ماشین را داشتم. خونهی آنچنانی میبیند و حسرت میخورد و میگوید ای کاش ما هم از این خانهها داشتیم؛ لباس آنچنانی میبیند، کیف آنچنانی، کفش آنچنانی، پست آنچنانی، وضعیت آنچنانی میبیند آه میکشد. اما وقتی یاد شهدا میآید، باید این حسرتهای ما تبدیل بشود؛ به این معنا، که آقا داراییهای دنیا که وفادار نیست و با ما نمیماند. آخرین لباسی که بر تن ما میکنند کفن هست و جیب هم ندارد. هیچکدوم از این داراییهای دنیا را نمیتوانیم با خودمان ببریم ولی شهدا همهی داراییهایشان را با خودشان بردند، چون داراییهایشان را معنوی کرده بودند. لذا تا به شهدا رسیدیم باید ناخودآگاه این جمله را بگوییم: «یا لَیتَنا کُنّا مَعَکُمْ فَنَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا»۲
تا یاد شهدا میآید، باید حسرت مقام شهدا را بخوریم. عجب! اینها در کوچه پس کوچههای زندگی با ما بودند، همکلاس ما بودند، همدورهی ما بودند، همغذای ما بودند، همکلاس ما بودند، همخویش ما بودند، هممحلهی ما بودند، اما الان به جایی رسیدند که ما باید مقابل قبر و حَرَمِشان بایستیم و بگوییم:
پس بیرون بیا از درى که پایین پاى علىّ بن الحُسینعلیهما السلام است و متوجّه شو بسوى شهداء و بگو: اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَ اَحِبَّائَهُ».
تکتک فرازهای زیارت شهدا را که میخوانیم باید قسم بخوریم. چرا؟ چون اینها دیروز کنار ما بودند، الان به این مقام رسیدند.
«اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَ اَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَ اَوِدَّآئَهُ». شما را خدا برگزید. انتخابتان کرد.
«اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ»، شما یارِ دین خدا شدهاید.
«اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ»، شما مثل شهدای بدر و اُحُد شدهاید.
«اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ»، شما یاران جمل و صفین علی(ع) شدهاید.
«اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ فاطِمَهَ سَیدَهِ نِسآءِ الْعالَمینَ»، شما یارِ کوچههای بنیهاشم فاطمه(س) شدهاید.
«اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَ اُمّى»، پدر و مادرم به قربان شما شهدا.
«طِبْتُمْ، وَ طابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ»،
استاد بزرگوار ما حضرت آیت جوادی آملی(حفظهالله) میفرمودند؛ شهدا هم خاک را تطهیر کردند و هم روح انسانها را تطهیر میکنند.
خاکی که شما در آن دفن شُدید، پاکش کردید، شده حرم. گلزار شهدا یکروز خاک بود، حالا شده حرم شهیدان. بهشت شهیدان.
«وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیتَنى کنْتُ مَعَکمْ» ای کاش ما هم با شما بودیم.
«فَاَفُوزَ مَعَکمْ»۴ ما هم به رستگاری میرسیدیم.
برادران و خواهران! باید این معنا را فهمید.
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ»(۵) در شأن امیرالمؤمنین در شب لیلهالمبیت نازل شده است. آیهی قرآن برایش نازل شده است. آیهی مباهله(۶) یک مصداقش علی است. آیهی «وَ یطْعِمُونَ الطَّعَامَ»(۷) یک مصداقش علیابنابیطالب(ع) است. ولی در هیچ جایی نفرمود من رستگار شدم. یک مقام امیرالمؤمنین این است که به امر خدا جانشین پیغمبر خدا شده است. «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ»(۸) برای ایشان صادر شده است. این مقامات، مقامات کمی نیست. آیات متعدد برای علیابنابیطالب (ع) صادر شده است که همهی اینها رستگاری بود، اما همین که بوی شهادت به مشام مبارکش خورد، تا شمشیر به فرق سرش خورد، فرمود: «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه»، این حسرت میخواهد مردم!
مقام شهدا مقام کوچکی نیست! به ذهنم آمد مقام شهادت مقامی است مخصوص معصومین(ع). ببینید شهدا چه کار کردند که این مقام را به آنان دادند. فوز و رستگاری است. یک نالهایی امیرالمؤمنین دارد، «نَسأَلُ الله مَنازَل الشُهَداء»(۹)، خدایا از تو مسئلت میکنم این مقام شهید را به من بدهی.
مقام شهید یعنی حیات جاودان. مقام شهید یعنی عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ(۱۰) ، مقام شهید یعنی مغفرت همهی گناهان. مقام شهید یعنی شفاعت. خوش به حالتان پدر و مادرهای شهدا. این مقام شهید است. آدم وقتی مقام شهید یادش میآید باید حسرت بخورد.
زود دست به دعا بردارد و بگوید: «اَللهُمَّ ارزُقنَا تُوفِیقَ الشَهادَه فِی سَبیلِک…»
آیت الله شهید ثانی از علمای بزرگ، یک سال هر شب را احیا داشت. چرا؟ چون شب قدر یکی از ۳۶۵ روز سال است. یک سال هر شب را احیاداری میکرد.. شهید ثانی ۳۶۵ شب را احیاداری میکند برای یک دعا، میخواهد شب قدر را درک کند تا یک دعای او مستجاب شود. هر که شب قدر را درک کند دعایش مورد قبول درگاه الهی است. دعای او شهادت بود. و خدا هم شهادت را نصیب شهید ثانی میفرماید. حسرت به این معناست.
امام بزرگواری که ابرقدرتها در مقابلش مثل موش میشدند. وزیرخارجهی شوروی بزرگ آن زمان، وقتی آمد سراغ امام، و در اتاق امام نشست، خودش میگفت؛ من رهبران بزرگی را در دنیا ملاقات کردهام، ولی اینقدر که مقابل این مرد احساس کوچکی کردم هیچ جا احساس کوچکی نکرده بودم. ولی این امام بزرگ ما شاهد بودیم وقتی بچهها از جبهه برمیگشتند، در مقابل بسیجیهایی که در آستانه شهادت بودند امام خودش را کوچک میکرد. آرزو میکرد که ای کاش خدا مرا با بسیجیانم محشور کند. آرزو میکنم خدا مرا با شهدایم محشور کند.
حضرت آیتالله مشکینی (رحمتاللهعلیه) یک موقعی بچهها از جبهه آمدند و به دیدار این عالم ربانی و معلم اخلاق، یکی از بچهها من یادم هست، بلند شد و بر سر کلاس درس اخلاق ایشان گفت: آقا ما در عملیاتها نماز میخوانیم ولی لباسهایمان خونی است. خاکی است. در راه نماز میخوانیم. با یک وضعیت خاصی نماز میخوانیم. اینها بچههایی بودند که در آستانه شهادت بودند. حضرت آیتالله مشکینی با گریه فرمودند،- این معنی حسرت است– من حاضرم بیست سال نماز در سجاده و با لباسهای تمیز خود را بدهم و شما دو رکعت از نمازهای شب عملیات خود را به من بده. این معنی حسرت است.
آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی، آن معلم اخلاق که قبر ایشان در بهشت زهرا(س) مشهد کنار شهدا است، فرمود مرا کنار شهدا دفن کنید. میخواستند ایشان را در حرم امام رضا(ع) دفن کنند، چون ایشان وصیت فرموده بودند، کنار شهدا دفن شدند و سنگ قبر هم اجازه ندادند که نصب کنند. ایشان فرموده بود. آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی پشتش خمیده بود، در زمان جنگ نود سال عمر داشت که به جبهه آمدند. من این صحنه را دیدم.
بچههایی که آمدند و گفتند: حضرت آیتالله اجازه بدهید ما یک عکس یادگاری با شما بگیریم.
گفت: نمیگذارم.
گفتند: پس چهکار کنیم؟
گفت: یک قول به من بدهید، من میگذارم با من عکس بگیرید. – این معنای حسرت است که دارم میگویم. یک فقیه، یک عالم و یک پیرمرد معلم اخلاق نود ساله به این بچههای پانزده، شانزده ساله میرسد که دارند به شهادت میرسند، اینگونه التماس میکند. این میشود حسرت.- فرمود به یک شرط میگذارم که با من عکس بگیرید. بچههای رزمنده با ایشان عکس گرفتند که در سایتها و مستندات جنگ هم هست.
فرمودند: به شرط اینکه هر کدامتان که شهید شُدید قول بدهید که مرا هم شفاعت کنید.
این معنی حسرت مقام شهادت است. میرزا جوادآقا تهرانی میفهمد شهدا چه کسانی هستند، آیتالله مشکینی میفهمد که شهدا چه کسانی هستند، حضرت امام(ره) میفهمد شهدا چه کسانی هستند. آیتالله میرزا جوادآقا تبریزی این عالم و استاد بزرگوار خیلی از ما طلبهها و فضلای حوزه، پشت جنازه شهدا این پیرمرد میدوید و مرجع تقلید بود، دنبال جنازهی شهدا –وقتی شهدا را میآوردند قم، این مرجع تقلید دنبال جنازه شهدا میدوید. بچهها میآمدند دست مرجع تقلید را ببوسند، مرجع تقلید میخواهد تابوت شهید را ببوسد.
پسر شهید صیاد شیرازی نقل میکند که یک روز صبح بعد از شهادت پدرم آمدم به کنار قبر پدرم، دیدم قبر پدرم خیس است. معلوم بود که یکی قبل از من آمده بود. پرسوجو کردم دیدم حضرتآقا سحر آمده بودند، قبل از نماز صبح آمده بودند. مقام معظم رهبری گفته بودند که دلم برای صیادم تنگ شده بود، این یعنی حسرت.
این که شما در شعرهاتون میگویید کجائید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی، این یعنی حسرت مقام شهدا. این شعار هم برای انقلاب و جنگ ما نیست. این شعار را هم امام علی(ع) هم میفرمود. هر وقت تنها میشد، میفرمود: أین عمار؟(۱۱) کجائید ای شهیدان خدایی. امام حسین(ع) هم عصر عاشورا وقتی تنهای تنها شد تکیه به نیزه غریبی زد و گفت: فنادی یا مسلمبنعقیل یا هانیبنعروه یا بریر یا زهیر، اینها یعنی کجائید ای شهیدان خدایی. این یعنی حسرت، مردم.
اولین رزق یاد شهدا یعنی اینکه باید حسرت بخوریم. بزرگان این حوزه، دانشگاه، این نظام باید حسرت بخورند. کوچکترها هم مثل من باید حسرت بخورند.
در روایت داریم(۱۲) به ارواح مؤمنین و مؤمنات در عالم برزخ گفته میشود دوست دارید به عالم دنیا برگردید؟ میگویند: نه! به آنها گفته میشود، چرا؟ میگویند که در اینجا وضع ما خیلی بهتر است. مؤمنین و مؤمنات دوست ندارند به دنیا برگردند. یک گروه میگویند ما دوست داریم برگردیم به دنیا! آنها شهدا هستند. آنها میگویند که میخواهیم برگردیم به دنیا یکبار دیگر جان خود را فدای دین اسلام بکنیم و لذت شهادت را دوباره بچشیم.
اولین رزق برکت یاد شهدا این است که به جایگاه و مقام و نورانیت و علو درجات آنها حسرت بخوریم.
دومین رزق یاد شهدا، غصه است. در یاد شهدا باید غصه بخوریم. چرا؟ چون این سرمایهها را از دست دادیم. چرا امروز باید یاد شهدا کمرنگ بشود؟ همچنان که به یاد امام حسین(ع) میافتیم و غصه میخوریم، باید وقتی به یاد شهدا هم میافتیم، غصه بخوریم.
من احساس میکنم شاید بهترین روضه امام حسین(ع) اینجوری بگیم که دستان عباس بوسیدنی بود، بریدنی نبود. شما دست یک عالم را میگیرید و میبوسید، دستان عباس را امام حسین (ع) بوسید. امیرالمؤمنین هم بوسید. انسان غصه میخورد. چرا یک عدهای این دستان نازنین را بریدند. درِ خانهی فاطمه بوسیدنی بود، آتشزدنی نبود. این صورتهای نورانی شهدا بوسیدنی بود، حیف بود اینها زیر شنیهای تانک برود.
چطور همهی اهلبیت(ع) فرمودند که ما غصهی غربت بابایمان علی(ع) را میخوریم و غصهی غربت مادرمان زهرا(س) را میخوریم. غصهی غربت کربلا را میخوریم. شهدای ما چون به مدینه و کربلا و اهلبیت پیوند خوردند، هر وقت به یاد آنها میافتیم باید غصه بخوریم. همه سر سفره شهدا هستند. نکند خدای ناکرده نمک بخوریم، نمکدان را بشکنیم.
آدم غصه میخورد بعضی از مسئولین به برکت خون شهدا به پست رسیدند ولی الان دارند با خون شهدا بازی میکنند. آدم غصه میخورد. شهدا ولی نعمتان شما بودند و شما را به اینجا رساندند. دارید سر خون شهدا معامله میکنید، بازی میکنید، غفلت میکنید. ارزشهایی که شهدا برایش خون دادهاند را یادتون رفته است. شهدا برای ریاست شما خون دادند. شهدا خدای ناکرده برای بیحیایی خون دادند یا برای حیا و عفت. آدم غصه میخورد. همچنان که توی عاشورا غصه میخورید، بارها من دیدم که منبریهای عزیز میگویند: آهای مردم از غصههای حضرت زینب(س) و دختر امام حسین(ع) این بود اومد بر سر پیکر بابا و گفت: «اُنظُر رُوؤسَکُم مَکشُوفه» چادر از سر اهلبیت کشیدند. غصهی اهلبیت این بود که چادرشان را کشیدند بعضی بیچادر میآیند برای امام حسین(ع) عزاداری کنند!. خانم غصه میخورد. اینها رزق است. مردم غصه بخورید در مجلس اهلبیت رزق است. امام زمان هم دارند غصه میخورند. امام زمان روزی دوبار بجای اشک روزی دوبار خون گریه میکنند. «بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»۱۳امام زمان غصه میخورد. شهید بهشتی فرمود، انقلاب ما دو گروه نیاز دارد. گروهی که خون بدهد و گروهی که خون دل و غصه بخورند. غصه بخورید، این رزق یاد شهداست. کوچه به نام شهید است، مغازه به نام شهید است. خیابان به نام شهید است. عزیزی منتسب به شهید است. اما میبینیم آن چیزی که کمرنگ است، رسم شهداست.
رزق اول؛ حسرت.
رزق دوم؛ غصه.
– رزق سوم؛ اتمام حجت.
شهدا اتمام حجت برای ما و شما هستند. اتمام حجت برای چی؟ خیلیها میگویند که نمیشه که درست بود. نمیشه خوب بود. نمیشه با دین زندگی کنیم، با دین کاسبی کنیم، با دین ازدواج کنیم، با دین رفتوآمد کنیم. ولی شهدا نشان دادند که می شود اینطوری بود.
شهید مهدی باکری شهردار بود، ای همهی شهرداران جمهوری اسلامی، شهید مهدی باکری شهردار بود. فقط پشت میز ننشسته بود. گاهی اگر لازم بود پاچهی پا را بالا میزد و در خیابان به همراه یک بیل، کیسهی شن پر میکرد و جلوی سیل ارومیه را بگیرد. خاطرهای خوبی دارد. مهدی باکری موقعی که شهردار بود، مهندس بود. سیل آمده بود شهر ارومیه، آقای مهدی باکری هم در دفترش و پشت میزش ننشته بود و فقط دستور بدهد. خودش هم وارد کار شد و آستین را بالا زد و کمک میکرد. پیرزنی میآید و میگوید: آهای جوان بیا و دو کیسه هم برای من پر کن جلوی در حیاطمون بگذار آب تو حیاط ما نرود. خدا خیرت بدهد.
همانطور که آقا مهدی باکری داشته کیسه پر میکرده، پیرزنه میگفت: خدا بگم این شهردار را چکارش کنه که توی دفترش نشسته و شما جوونا را فرستاده تا کار کنید.
یک کلام شهید باکری نمیگه من شهردارم که پیرزنه شرمنده بشه، میگه آره مادر فقط دعاش کن.
اینها برای ما اتمام حجت هستند. شهید رجایی برای رئیسجمهورهای ما اتمام حجت است. شهید باهنر برای نخست وزیران و کسانی که در منصب نخستوزیری هستند اتمام حجت هستند. شهید بهشتی برای قوهقضائیه ما اتمام حجت است. نمایندگان شهید ما برای نمایندگان مجلس اتمام حجت هستند. ما ورزشکار شهید داشتیم که ۱۴ رشته ورزشی ورزشکارانش شهید شدند. اینان برای ورزشکاران ما اتمام حجت هستند. ورزشکار نگوید که من نمیتوانم نماز اول وقت بخوانم. اینها ورزشکار بودند، به مقام قهرمانی هم رسیدند و نماز اول وقت هم خوندند. شهدای بازار ما برای کسبه ما اتمام حجتاند. شهدای اداری ما، شهدای روحانیت ما برای روحانیت ما اتمام حجتاند.
۶۵۰۰ شهیده زن داریم، برای زنان ما اتمام حجتاند. شهدای نیروی انتظامی برای نیروی انتظامی ما اتمام حجتاند. از همه اقشار شهید داریم، همه اتمام حجتاند.
هیچکس نمیتواند در روز قیامت بهانه بیاورد و بگوید که چرا من نتوانستم به تکلیفم عمل کنم. خدا یکی از زمان خودمان را – مثلاً سلمان و ابوذر در زمان خودشان به تکلیف خود عمل کردند، ما بهانه بیاوریم که سلمان و ابوذر در کنار پیامبر اعظم(ص) بودند و ما هم شکایت داریم که«اللّهُمَّ اِنَّا نَشْکو اِلَیک فَقْدَ نَبِینا، وَ غَیبَهَ اِمامِنا»(۱۴) ولی وقتی خدا برای من که طلبه هستم کسی را به عنوان اتمام حجت بیاورد من دهنم بسته میشود. شهدا اتمام حجتاند.
ما از همه رقم شهید داشتیم. جوان، دانشجو، اداری، قضایی، بازاری، انتظامی، نظامی، طلبه، دانشگاهی، استاد، شاگرد، شیعه، سنی، مسیحی- من برای مسیحیها صحبت می کردم یادواره شهدای مسیحی بود به اینها گفتم که شهدای مسیحیت به شما مسیحیها گفتند اگر نمیخواهید مسلمان باشید، موحد باشید، انسان باشید. – شهدا اتمام حجتاند.
باید به این شهدا توجه کنیم . به تکلیفمون نسبت به شهدا عمل کنیم.
خدایا به آبروی شهدا به همهی ما توفیق وظیفه شناسی عنایت بفرما.
خدایا ما را هم مثل شهدا مایهی آبروی قران و عترت قرار بده.
پینوشتها:
سوره واقعه/ آیات ۱۰ الی ۱۱. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ.» / «و (سومین گروه) پیشگامان پیشگامند، آنها مقربانند!»
بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بی چا، قم بی تا، ج ۲، ص ۳۱۰ – ۱۳۳۱۲. خمینی (امام)، پیشین، مقدمه، ص ۴۶.
مفاتیح الجنان/ فصل هفتم: در فضیلت زیارت حضرت ابوعبداللّه الحسین (ع)، زیارت هفتم آن حضرت و زیارت وارث .
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَ اَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَ اَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ فاطِمَهَ سَیدَهِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَ اُمّى طِبْتُمْ،
وَ طابَتِ الْأَرْضُ[اَنْتُم] الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیتَنى کنْتُ مَعَکمْ، فَاَفُوزَ مَعَکمْ.
سلام بر شما اى اولیاء خدا و دوستانش سلام بر شما اى برگزیدگان خدا و دوستدارانش سلام بر شما اى یاوران دین خدا سلام بر شما اى یاران رسول خدا سلام بر شما اى یاران امیرمؤمنان
سلام بر شما اى یاران فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر شما اى یاران حضرت ابا محمد حسن بن على آن دوست خیرخواه سلام بر شما اى یاران حضرت اباعبدالله پدر و مادرم به فداى شما
براستى پاکیزه شدید و پاکیزه گشت آن زمینى که شما در آن مدفون شُدید و به رستگارى بزرگى رسیدید، پس اى کاش من هم با شما بودم که با شما رستگار گردم.
سوره بقره/ آیه ۲۰۷.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ .
بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیله المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛
سوره آل عمران/ آیه ۶۱.
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ.
هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
سوره انسان/ آیه ۸.
«وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یتِیمًا وَ أَسِیرًا»/ و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» میدهند!
خطبه پیامبر اعظم(ص) در روز غدیرخم.
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ»/هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست.
نهج البلاغه/خطبه ۲۳ در باب بینوایان.
«نَسأَلُ الله مَنازَل الشُهَداء، وَ مَعایِشَه السُّعَداء، وَ مُرافَقَه الاَنبِیاء»/ از خدا، درجات شهیدان، و زندگی سعادتمندان، و همنشینی با پیامبران را درخواست میکنیم.
سوره آلعمران/ آیه ۱۶۹.
«وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ»/ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
نهج البلاغه/خطبه ۱۸۱ در باب توحید الهی.
« أین عمار ؟ وأین ابن التیهان ؟ وأین ذوالشهادتین ؟ وأین نظراؤهم من إخوانهم الذین تعاقدوا علی المنیه»
«کجاست عمار؟ و کجاست پسر تیهان؟ (مالک بن تیهان انصاری) و کجاست ذوالشهادتین؟ (خزیمه بن ثابت که پیامبر شهادت او را دو شهادت دانست) و کجایند همانند آنان از برادرانشان که پیمان جانبازی بستند، و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟ / از خدا، درجات شهیدان، و زندگی سعادتمندان، و همنشینی با پیامبران را درخواست میکنیم.»
صحیح بخاری، ج۴، ص۲۶.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهفرمود :
از افرادی که وارد بهشت می شوند هیچکس آرزوی بازگشت به دنیا را ندارد گر چهتمام آنچه در زمین است از آنِ وی شود، مگر شهید که او به سبب کرامتی که در شهادت میبیند، آرزو می کند به دنیا برگردد و دهها مرتبه در راه خدا کشته شود.
مفاتیح الجنان، زیارت ناحیه مقدسه.
«لَئِن اَخَّرتَنِی اَلدُّهُورُ وَ عاقَنی عَن نَصرِکَ المَقدُور لَاَبکِینَّکَ صَباحَاً وَ مَساءَ … فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَینَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»
اگر زمانه مرا تأخیر انداخت و مقدرات مرا از یاری تو جلوگیری کرد، صبح و شب به یاد مصائب تو گریه می کنم و از بام تا شام سرشک از دیده می بارم و ندبه می نمایم و به جای اشک خون می گریم.
مفاتیح الجنان، دعائی که در زمان غیبت باید خوانده شود.
هفتم به سند معتبر مروى است که شیخ ابوعمرو نائب اوّل امام عصر صلوات الله علیه این دعا را املا فرمود به ابوعلى محمّد بن همّام و امر فرمود او را که آن را بخواند و سید بن طاوس در جمال الاسبوع بعد از ذکر دعاهاى وارده بعد از نماز عصر جمعه و صلوات کبیره این دعا را ذکر کرده و فرموده و اگر براى تو عذرى باشد از جمیع آنچه ذکر کردیم پس حذر کن از آنکه مهمل گذارى خواندن این دعا را پس بدرستى که ما شناختیم اینرا از فضل خداوندجلّ جلاله که مخصوص فرموده ما را به آن پس اعتماد کن به آن و آن دعا این است.
دیدگاهتان را بنویسید