توی چادر فرماندهی گردان یاسین نشسته بودیم فرمانده گردان آقا جلیل از راه رسید تا چشمش به کلمن پر از آب یخ
افتاد بلافاصله و بدون هیچ مکثی کلمن رو با عجله برداشت و بطرف چادر بچه ها رفت!!!! اصلا فرصت نداد ما حرفی بزنیم طولی
نکشید آقا جلیل برگشت… همه ساکت بودیم… تا اینکه یکی از بچه ها پرسید..
برادر جلیل کلمن آب رو کجا بردید ؟ جلیل یه نگاهی کرد و گفت : مثل اینکه امروز یخ برا گردان نیاوردن آبخوری بچه ها یخ نداشت از
صبح آب گرم میخورن کلمن آب سرد رو کنار بشکه آبخوری گذاشتم
روایتگر علیرضا دلبریان
دیدگاهتان را بنویسید